رضا دبیری نژاد مدیر موزه ملک در مقالهای تحت عنوان دیپلماسی موزهای در چین در ستون میراثفرهنگی روزنامه ایران ۳ بهمن ۱۴۰۳ چنین نوشت: دیپلماسی موزهای در چین موزهها بر مرز تمایزها و شباهتها قرار گرفتهاند؛ تمایزهایی که حاصل تجربهها و نگرشهای متفاوت ملتها است. همین تمایزها سبب ایجاد شکلهایی از پرسشگری در تماشا میشود و انواعی از جذابیت را شکل میدهند. موزهها با صورتهای تمایز بسیار خود، دارای جذابیتهایی فراوان و پیدا و پنهان هستند. تمایزها ایجاد پرسش میکنند که چرا مردمی چنین اندیشیدهاند و چه پاسخی به مسائل زیستهشان دادهاند و در نتیجه، با این پرسشها، زمینه نخستین گفتوگوها نیز شکل میگیرد؛ گفتوگویی که اگر در کلام نباشد، باز در ذهن و اندیشه آغاز میشود. از این رو تماشا را باید همچون دریچهای برای جهان گفتوگو دانست. موزهها با ظرفیتهای تماشا و پرسش، محلی برای گفتوگوی ملتها هستند؛ در واقع آنها با نمایش دادههای فرهنگی، آغوش خود را برای دیدار باز میکنند. تمدنهای باسابقه، دادهها و دستاوردهایی گستردهتر و والاتر دارند که در موزهها جای گرفتهاند؛ به همین سبب کشورهای بهرهمند از سابقه و روشهای تمدنی دیرینهتر، از قابلیتی بالاتر برای گفتوگو نیز برخوردارند و فضای موزههای آنها هم فضایی قدرتمندتر است.نمایشگاه «شکوه ایران باستان» که این روزها در یکی از کاخهای شهر ممنوعه پکن با نمایش بیش از دویست اثر از موزه ملی ایران گشایش یافته است، یکی از نمونههای دیپلماسی موزهای برای گفتوگو است. تمدن ایرانی با نشانهها و قدرت و شکوه تاریخی خود در یکی از مهمترین محوطههای باستانی چین حضور یافته و انگار تمدنهای باستانی میزبان و همنشین یکدیگر شدهاند؛ این رویداد ویژه، نه تنها فرصتی برای آشنایی چینیها با تمدن باستانی ایران است بلکه یک فرصت افزوده نیز در خود دارد که آن را در همنشینی دو تمدن بزرگ باستانی میتوان دانست. همچنین میتوان از منظر بینافرهنگی به دادههای تاریخی دو ملت نگریست. چین که با سرمایهگذاری بر جاده ابریشم به دنبال برقراری ارتباط با سرزمینها و ملتهای امروزی جهان در بستری فرهنگی و تاریخی است، اینک به سراغ تمدنهای غرب آسیا آمده و از آنها دعوت کرده تا در قلب نماد تاریخی آن کشور حضور یابند؛ این دیگر به معنای تقابل یا مقایسه نیست، بلکه فرصتی است برای گفتوگو و رسیدن به مفاهمه از منظر تجربههای زیسته متمایز که در زیست جهانی امروز ضرورتی آشکار است. چین امروز میداند که برای برقراری ارتباط در جهان کنونی، لازم است از دریچه شناخت فرهنگی نگاه و حرکت کرد. شناخت فرهنگی از طریق پیشینههای تمدنی به دست میآید و بخشی بزرگ از ابزار این شناخت در موزهها نهفته است. با این نگرش است که اکنون دیپلماسی موزهای فعال شده تا دو ملت باسابقه تمدنی بسیار کهن را در شکلی واقعی و سطحی ملموس به هم نزدیک سازد. نمایشگاه شکوه ایران باستان، نمونهای تأمل برانگیز از یک فرایند دیپلماسی موزهای است که میتواند تصویری قابل احترام بسازد و بنمایاند. بیگمان ساختن چنین تصویر باشکوهی، روابط دو کشور را از این پس متأثر خواهد ساخت. وقتی تنها تصویر چنین شکوهی میتواند استقبالی بسیار پدید آورد و در ذهن مردم چین ثبت شود، پس بیشتر میتوان به ارزش رویدادهای موزهای پی برد و آنها را مغتنم شمرد. دیپلماسی موزهای فرصتی یگانه برای بسترسازی فعالیتها و روابط جدید فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.